نویسنده: سمیرا خطیب زاده
قبل نوشت:این مطلب به بهانه 20 آبان، سالروز شهادت «شهید طهرانی مقدم» نوشته شده است.
تحریمها را به زانو درآوردی، آن زمان که در وسعت سجادهات مقابل خدا زانو زدی!
برد موشکهایت پهنای آسمان را درنوردید، چرا که دلت را قبل موشکها به آسمان خدا فرستاده بودی!قبل نوشت:این مطلب به بهانه 20 آبان، سالروز شهادت «شهید طهرانی مقدم» نوشته شده است.
تحریمها را به زانو درآوردی، آن زمان که در وسعت سجادهات مقابل خدا زانو زدی!
ثابت
کردی که اگر سیم اتصال الهی وصل باشد، دو دوتا چهارتاهای مهندسی هم به
بهترین شکل جواب میدهد، طوری که دهان دشمنان هم باز بماند!
بعضیها تمام همتشان این است که درس بخوانند، تازه شاید دانشمند شوند و بعضیها که درجات معنوی را درمینوردند و پارسا میخوانندشان؛ اما تو ثابت کردی که در هر دو جبهه دین و دانش موفقی.
آن زمان که مولا و مقتدایت تو را «دانشمند پارسا» خواند، مهر تایید شاگرد اولیات را در هر دو جبهه گرفتی.
دلت وسعت دریایی داشت و به یاد خدا همیشه آرام بود؛ اما همین دل به دشمن که میرسد طوفانی به پا میکرد.
بعضیها عجیب مانده بودند که معادلههایت چگونه جواب میدهد؟! مهندسی موشکهایت از کجاستکه خطا نمیرود؟! اما تو ثابت کردی حل معادله زندگی را از حسین (علیه السلام) آموختهای؛ آنجا که معادله حق و باطل را؛ معادله خون و شمشیر را برای تمام انسانیت حل کرد.
مادرت میگفت در تمام طول زندگی یاد ندارد که سه چیز را فراموش کرده باشی
تهجد و نماز شب
زیارت عاشورای بعد از نماز صبح
شرکت در نماز جمعه
شاید که نه، حتما همین سه عامل کلید شهادتت بود.
گمنام بودی و در سایه، چه در زمان جنگ و چه بعد از آن. اما «شهادت» چه زیبا تو را بر سر زبانها انداخت.
«پدر علم موشکی ایران» کمترین چیزی بود که شایستهات بود.
کاش همه ما مثل تو بودن را یاد میگرفتیم
آرام و سر به زیر، اما پرکار و پرتلاش
ساده و بیریا، اما دقیق و منضبط
سردار و فرمانده، اما سرباز و گوش به فرمان ولایت. همسرت میگفت: مطیع جان برکف ولایت بودی و برای اجرای فرامینش جان و دل میدادی، بیشک همین مهر قبول تمام زندگیات شد. خوشا به حالت که علمت، مجاهدت و مبارزهات، در یک کلام زندگیات را با خدا معامله کردی.
روی سنگ قبرت همان طور که وصیت کردی نوشتند:
«اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.»
از آن به بعد خواب بر چشمانشان حرام شد.
بعضیها تمام همتشان این است که درس بخوانند، تازه شاید دانشمند شوند و بعضیها که درجات معنوی را درمینوردند و پارسا میخوانندشان؛ اما تو ثابت کردی که در هر دو جبهه دین و دانش موفقی.
آن زمان که مولا و مقتدایت تو را «دانشمند پارسا» خواند، مهر تایید شاگرد اولیات را در هر دو جبهه گرفتی.
دلت وسعت دریایی داشت و به یاد خدا همیشه آرام بود؛ اما همین دل به دشمن که میرسد طوفانی به پا میکرد.
بعضیها عجیب مانده بودند که معادلههایت چگونه جواب میدهد؟! مهندسی موشکهایت از کجاستکه خطا نمیرود؟! اما تو ثابت کردی حل معادله زندگی را از حسین (علیه السلام) آموختهای؛ آنجا که معادله حق و باطل را؛ معادله خون و شمشیر را برای تمام انسانیت حل کرد.
مادرت میگفت در تمام طول زندگی یاد ندارد که سه چیز را فراموش کرده باشی
تهجد و نماز شب
زیارت عاشورای بعد از نماز صبح
شرکت در نماز جمعه
شاید که نه، حتما همین سه عامل کلید شهادتت بود.
گمنام بودی و در سایه، چه در زمان جنگ و چه بعد از آن. اما «شهادت» چه زیبا تو را بر سر زبانها انداخت.
«پدر علم موشکی ایران» کمترین چیزی بود که شایستهات بود.
کاش همه ما مثل تو بودن را یاد میگرفتیم
آرام و سر به زیر، اما پرکار و پرتلاش
ساده و بیریا، اما دقیق و منضبط
سردار و فرمانده، اما سرباز و گوش به فرمان ولایت. همسرت میگفت: مطیع جان برکف ولایت بودی و برای اجرای فرامینش جان و دل میدادی، بیشک همین مهر قبول تمام زندگیات شد. خوشا به حالت که علمت، مجاهدت و مبارزهات، در یک کلام زندگیات را با خدا معامله کردی.
روی سنگ قبرت همان طور که وصیت کردی نوشتند:
«اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.»
از آن به بعد خواب بر چشمانشان حرام شد.
پی نوشت: این مطلب،در روز 20 آبان 1393 در روزنامه کیهان به چاپ رسیده است و در سایت هایی چون تی نیوز و... نیز کارشده است.
۹۳/۰۸/۲۱