گفتگو از : سمیرا خطیب زاده
گفتگوی تفصیلی طنین یاس با همسر و دختر شهید مدافع حرم «حاج حمید تقوی فر»:
مردی که با آرزوی شهادت زندگی میکرد
خیلی راحت و آسان میهمان خانه بیریایشان شدم. خانهای که اگر چه ظاهرش ساده بود، اما از در و دیوارش مهربانی و میهمان نوازی موج میزد. به گمانم این را هم از حاج حمید به ارث برده بودند. خانهای که شش ماه میشد تنها مردش را از دست داده بود. درست دی ماه سال گذشته. یک همسر خوب و یک پدر ایده آل را. و خانه بدون مرد چقدر سخت است؛ آن هم اگر مردت از مردهایی باشد که روزگار به خود کم دیده است! از آن مردهایی که آمده است پشت هر چه نامردی و نامردمی را به خاک بمالد، حالا فرقی نمیکند در ایران باشد یا در عراق. مقابل دشمن بعثی باشد یا داعش متجاوز. خانه بوی حاج حمید را میداد. کنار خانه هنوز سجاده و جانمازش پهن بود. یعنی دلشان نیامده بود که جمع کنند نشانههای بابا را. عبایش را. چفیه خونیاش که در آخرین لحظات همراه پدر بوده است و حتی پوتین بابا را. عکسهای بابا هم تا دلتان بخواهد موجود بود. در اندازه و ابعاد مختلف. میگفتند هنوز باورمان نمیشود که رفته باشد. و عین حقیقت است که باورشان نشود، چرا که شهید زنده و جاودان است و این ماییم که زمان ما را با خود به فراموشی خواهد برد. یک گوشه خانه را هم پرچم گنبد ماه بنیهاشم، حضرت ابالفضل العباس(ع) متبرک کرده بود. میگفتند فرماندهان عراقی به پاس زحمتهای حاج حمید به او هدیه کرده بودند. از چشم های همسر و دخترش میشد خیلی چیزها را فهمید؛ یک دنیا دلتنگی را فریاد میزدند، هر چند ظاهرشان آرام و صبور بود.